اقا امروز زنگ دوم بود دوستم با عجله چيپسشو اورد گذاشت زير طبقه من منم ميخواستم با هاش شوخي كنم كه چيپس از دست افتاد وريخت رو زمين زمينه به اون تميزي كي ديده منو دوستم اسما نگا هامون بهم گره خورد طي يه حركت خود جوش خم شديم چيپسارو جمع كرديم فوتشم كرديم كه اون يكي دوستمون مريض نشه مثلا گذاشتيم سر جاش زنگ خورد طرف امد سراغ چيپسش با يه ملچو ملوچي مي خورد كه نگو نزديك بود بگم نصفشو بده من هيچي ديگه الان دوستم بيمارستانه حالش بده اخه چيپسه ميگن دقت ميگن تاريخش گذشته بوده !!!!!