وقتی بچه بودیم بخصوص ما زیر خط فقری ها بدترین شکنجه واسه ما این بود که ننمون بگه بیا بریم حموم میدونین چرا؟ مراحلشو عرض میکنم خودتون قضاوت بکنین:
1.اول ازهمه میرفتیم حمومی که نه سرد بودنش معلوم بود نه گرم بودنش یهو میدیدی اب میشد 20 درجه زیرصفر چند ثانیه بعد میدیدی میشد 30 درجه بالای صفر بعضی وقتام وسط حموم اب قطع میشد.
2.بعد رفتن زیر اب مادر گرامی با شامپویی که اسم رسم درستیم نداشت((ازاون یک بارمصرفا))میوفتاد به جون این سربدبختمون بطوری که تمامی سلول های مغزی حداقل نیم متری جابه جامیشد هرچقدرم داد میزدیم دیوار رحمش میومد اما مادرمون انگار ن انگار..
3.واما بدترین مرحله این بود که بایه کیسه سفت وضخیم همراه سفیداب یاهمون روشور تمامی بدنمونو اتیش میزدن خداشاهده دولایه از پوسمون کنده میشد مامانمونم فک میکرد چرکه...
4.بعدگذراندن این مراحل سخت شماتصورکنین حمام چه خبره؟؟ماکه دیگه نه نای گریه کردن داشتیم نه نای استادن... مادرمونم رو بدن ما اونقدر بدنسازی کارکرده بودن که غرق درعرق بودن...
قضاوت با خودتان.................